سابرقانلغتنامه دهخداسابرقان . [ ب ُ ] (معرب ، اِ) معرب شابرقان و شابورقان (شاپورگان ) نوعی آهن خیلی سخت است که بفارسی آن را شابورقان ، و بعربی ذکر، یا، اسطام نامند. و این در مقابل
سابرقانیلغتنامه دهخداسابرقانی . [ ب ُ نی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به سابرقان (شابرقان ). رجوع به سابرقان شود.
سابورقانلغتنامه دهخداسابورقان . (معرب ، اِ) معرب شابرقان (شابورقان ، شاپورگان ) نوعی آهن بسیار سخت و مرغوب است . رجوع به دزی ج 1 ص 620 و شابرقان در این لغت نامه شود.
سابرقانیلغتنامه دهخداسابرقانی . [ ب ُ نی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به سابرقان (شابرقان ). رجوع به سابرقان شود.
حدیدلغتنامه دهخداحدید. [ ح َ ] (ع اِ) آهن . (دهار) (ادیب نطنزی ) (ترجمان عادل بن علی منسوب به جرجانی ). و هو علی ثلاثة اصناف : شابورقان و نرم آهن و فولاد مصنوع . و الشابورقان ،
سابورقانلغتنامه دهخداسابورقان . (معرب ، اِ) معرب شابرقان (شابورقان ، شاپورگان ) نوعی آهن بسیار سخت و مرغوب است . رجوع به دزی ج 1 ص 620 و شابرقان در این لغت نامه شود.
سعیدلغتنامه دهخداسعید. [ س َ ] (اِخ ) ابن زیدبن عمروبن نفیل بن عبدالعزی از سابقان در اسلام و از عشره ٔ مبشره است . وی بسال 50 هَ .ق . درگذشت . (از الاصابة ج 3 ص 96).