سائق اولیهprimary driveواژههای مصوب فرهنگستانسائق مختص گونهها که غیراکتسابی و جهانی و دارای منشأ جسمی است، مانند لانهسازی
سَائِقٌفرهنگ واژگان قرآنسوق دهنده (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
سائقلغتنامه دهخداسائق . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ، سائقون ، سُوّاق ، ساقة. راننده : ریش را شانه زدی که سائقم سائقی لیکن بسوی درد و غم . (مثنوی ). || راننده ٔ چاروا. (منتهی الارب ) (ش