زیرپیراهنیلغتنامه دهخدازیرپیراهنی . [ هََ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) زیرپیرهنی . زیرپیراهن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (فرهنگ فارسی معین ).
لباس زیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد رجامه، زیرپوش، زیرپیراهنی، عرقگیر، زیرشلواری، تنبان، شورت، اسلیپ، پایینپوش، شلوارک سینهبند، پستانبند، سوتین، کرست، گن زنار بادی، تکپوش
عرق گیرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آنکه عرق میوهها و گیاهها را میگیرد؛ عرقکش.۲. پیراهن نازک که زیرپیراهن بر تن میکنند؛ زیرپیراهنی.۳. پارچه یا حولهای که عرق بدن را با آن خشک میکنند.۴.
یک تهیلغتنامه دهخدایک تهی . [ ی َ / ی ِ ت َ ](ص نسبی ، اِ مرکب ) جامه ٔ یکتو چنانکه در ایام گرما پوشند. (آنندراج ) (غیاث ). جامه ٔ بی آستر : بوستان کز ژاله پوشیدی قمیص یک تهی این