زیرساخت رویهsubtread, tread baseواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دو لایۀ رویه که به مَنجید نزدیکتر و آمیزۀ آن نرمتر از آمیزۀ روساخت رویه است
زیرساختinfrastructureواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل درونشهری-جادهای] تمام اجزای ثابت سامانههای حملونقل مانند حریم راه، خطوط مسیر، تجهیزات علامتدهی، ایستگاهها، محوطههای پیاده ـ سوار، ایستگاههای ا
زیرساخت اطلاعاتیinformation infrastructure, infostructureواژههای مصوب فرهنگستانمبانی مشترک و ضابطهمند و تکاملیابندهای که از ایجاد و استفاده و انتقال و ذخیرهسازی و حفظ اطلاعات پشتیبانی میکند
زیرساخت سبزgreen infrastructureواژههای مصوب فرهنگستانشبکة بههمپیوستهای از پهنههای طبیعی انسانساخت که ارزشها و عملکردهای بومسازگان طبیعی را حفظ میکند و ضمن پایدار کردن آبوهوای تمیز، منافع گستردهای برای مر
سازیلغتنامه دهخداسازی . (حامص ) جزو دوم کلمات ، مرکب از «ساز» (نعت فاعلی مرخم ) و «ی » (حاصل مصدر) است . این کلمه اکثر به اسم ذات پیوندد و حاصل مصدر سازد بمعنی سازندگی ، بناکردن
زیرلغتنامه دهخدازیر. (ق ، اِ، حرف اضافه ) نقیض بالا. (برهان ). یعنی پایین . پهلوی «ازیر» ، «اژر» ، «هچ -اذر» ، از اوستایی «هچا + اذئیری » ، کردی «ژیر» ، بلوچی عاریتی «چره » و «