زیرساختinfrastructureواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل درونشهری-جادهای] تمام اجزای ثابت سامانههای حملونقل مانند حریم راه، خطوط مسیر، تجهیزات علامتدهی، ایستگاهها، محوطههای پیاده ـ سوار، ایستگاههای ا
زیرساخت اطلاعاتیinformation infrastructure, infostructureواژههای مصوب فرهنگستانمبانی مشترک و ضابطهمند و تکاملیابندهای که از ایجاد و استفاده و انتقال و ذخیرهسازی و حفظ اطلاعات پشتیبانی میکند
زیرساخت رویهsubtread, tread baseواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دو لایۀ رویه که به مَنجید نزدیکتر و آمیزۀ آن نرمتر از آمیزۀ روساخت رویه است
زیرساخت سبزgreen infrastructureواژههای مصوب فرهنگستانشبکة بههمپیوستهای از پهنههای طبیعی انسانساخت که ارزشها و عملکردهای بومسازگان طبیعی را حفظ میکند و ضمن پایدار کردن آبوهوای تمیز، منافع گستردهای برای مر
زیرساخت کلید عمومیpublic-key infrastructure, PKIواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از خطمشیها و فنّاوریهای مبتنی بر رمزنگاری کلید عمومی که برای احراز اصالت و صدور گواهی و محرمانگی و امضای رقمی به کار میرود