زیرآبلغتنامه دهخدازیرآب . (اِ مرکب ) مجرایی است در ته مخزنهای آب که هنگام خالی کردن آب ، آن را بگشایند. (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). مخرجی دربسته در تک خزانه یاحوض یا آب انبار و
زیرآبلغتنامه دهخدازیرآب . (اِخ ) دهی از دهستان خسویه است که در بخش داراب شهرستان فسا واقع است و 538 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). رجوع به فارسنامه ٔ ناصری شود.
زیرآبلغتنامه دهخدازیرآب . (اِخ ) نام ایستگاهی است بین شاهی و تهران و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). قریه ٔ مهم بلوک آنند در ناحیه ٔ ولوپی سوادکوه و هیجدهمین ای
زیرابفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهراه آب زیر حوض یا استخر که هرگاه بخواهند آب خارج شود آن را باز میکنند.