زیدانلغتنامه دهخدازیدان . [ زَ ] (ع مص ) زاد زَیْداًو زیداً و زَیَداً و زَیداناً و زیادةً. رجوع به زیادة شود. (ناظم الاطباء). رجوع به زیادة و زید شود.
زیدانلغتنامه دهخدازیدان . [ زَ ] (اِخ ) موضعی است به کوفه که گویند در آن صحرائی است که ابوالغنایم بدان منسوب است . (از لباب الانساب ج 1 ص 517). موضعی است به کوفه . (از معجم البلد
زیدانلغتنامه دهخدازیدان . [ زَ ] (اِخ ) ابن احمد المنصوربن محمد الشیخ ، معروف به «زیدان السعدی » و مکنی به ابوالمعالی . از ملوک دولت اشراف السعدیین به مراکش است . پایتختش فاس بود
زیدانلغتنامه دهخدازیدان . [ زَ ] (اِخ ) شهری است از مضافات اهواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناحیه ٔ وسیعی از اعمال اهواز... (از معجم البلدان ). رجوع به معجم البلدان شود.
زیدانیلغتنامه دهخدازیدانی . [ زَ ] (ص نسبی ) منسوب است به صحراء زیدان که جایگاهی است در کوفه . (از الانساب سمعانی ). رجوع به زیدان و ماده ٔ بعد شود.
زیدانلو بالالغتنامه دهخدازیدانلو بالا. [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان درونگر است که در بخش نوخندان شهرستان دره گز واقع است و 339 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
زیدانلو پایینلغتنامه دهخدازیدانلو پایین . [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان درونگر است که در بخش نوخندان شهرستان دره گز واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
زیدانلولغتنامه دهخدازیدانلو. [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جیرستان است که در بخش باجگیران شهرستان قوچان واقع است و 163 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
زیدانیلغتنامه دهخدازیدانی . [ زَ ] (ص نسبی ) منسوب است به صحراء زیدان که جایگاهی است در کوفه . (از الانساب سمعانی ). رجوع به زیدان و ماده ٔ بعد شود.
زیدانیلغتنامه دهخدازیدانی . [ زَ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن علی بن جناح همدانی الزیدانی ، مکنی به ابوالغنائم . وی از ابوالبقاء العمربن محمدبن علی الحبال و ابوالحسن بن العلاف و جز اینه
زیدانلو بالالغتنامه دهخدازیدانلو بالا. [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان درونگر است که در بخش نوخندان شهرستان دره گز واقع است و 339 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
زیدانلو پایینلغتنامه دهخدازیدانلو پایین . [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان درونگر است که در بخش نوخندان شهرستان دره گز واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).