زیدلغتنامه دهخدازید. [ زَ ] (اِخ ) علوی ، مکنی به ابوهاشم . او در اوائل قرن پنجم در گیلان ادعای امامت می کرد وبدست طایفه ای از الموتیان بقتل رسید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2
زیدلغتنامه دهخدازید. [ زَ ](اِخ ) ابن ارقم الخزرجی (000 - 68 هَ . ق .). صحابی بود و در هفده غزوه با حضرت رسول اکرم شرکت داشت و در جنگ صفین با حضرت علی همراه بود و در کوفه درگذش
زیدلغتنامه دهخدازید. [ زَ / زی / زَ ی َ ] (ع مص ) افزون شدن و افزون کردن (لازم و متعدی ) . یقال : زاده اﷲ خیراً و زاد فیما عنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج )
زیدانلغتنامه دهخدازیدان . [ زَ ] (ع مص ) زاد زَیْداًو زیداً و زَیَداً و زَیداناً و زیادةً. رجوع به زیادة شود. (ناظم الاطباء). رجوع به زیادة و زید شود.
زیدیهلغتنامه دهخدازیدیه . [ زَ دی ی َ ] (اِخ ) زیدیة. فرقه ای از شیعه که به زیدبن علی بن الحسین (ع ) ملقب به زین العابدین منسوبند و آنان سه طایفه اند: جاروریة ، سلیمانیة و بتیریة
زیدانلغتنامه دهخدازیدان . [ زَ ] (اِخ ) یا «زیدین ». نام شهری نزدیک کازرون و وجه تسمیه آنکه قبر دو زید، یعنی زیدبن ثابت انصاری و زیدبن ارقم انصاری دو تن از صحابه ٔ رسول بدانجاست