ضیطانلغتنامه دهخداضیطان . [ ض َ ] (ع ص ) نعت ازضیط. رجوع به ضیط شود. (منتهی الارب ). مرد دوش و بدن جنباننده با بسیاری گوشت در رفتار. (منتهی الارب ).
ضیطانلغتنامه دهخداضیطان . [ ض َ ی َ ] (ع مص ) ضیط. جنبانیدن دوش و اندام را در رفتار با بسیاری گوشت و فروهشتگی اندام . ضیطنة. (منتهی الارب ).
زیتونگویش اصفهانی تکیه ای: zeytun طاری: zeytun طامه ای: zeytun طرقی: zeytun کشه ای: zeytun نطنزی: zeytun
زیانگویش اصفهانی تکیه ای: zarar طاری: ziyân طامه ای: zarar طرقی: zarar / ziyun کشه ای: zarar / ziyun نطنزی: zarar / ziyun