زیان رساندنلغتنامه دهخدازیان رساندن . [ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) اضرار. الحاف . رزء. زیان رسانیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خسارت و گزند وارد آوردن بر چیزی یا کسی .
زیانرساندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رساندن، ضرر زدن، زیان زدن، آش برای کسی پختن فروش نرفتن، باد کردن
زیان رسانیدنلغتنامه دهخدازیان رسانیدن . [ رَ / رِ دَ] (مص مرکب ) زیان رساندن . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
زیانگویش اصفهانی تکیه ای: zarar طاری: ziyân طامه ای: zarar طرقی: zarar / ziyun کشه ای: zarar / ziyun نطنزی: zarar / ziyun
زیان رسانیدنلغتنامه دهخدازیان رسانیدن . [ رَ / رِ دَ] (مص مرکب ) زیان رساندن . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ضرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. زیان رساندن؛ گزند رساندن.۲. (اسم) [مقابلِ نفع] ضرر؛ زیان.۳. تنگدستی؛ سختی.