زیاده رویدیکشنری فارسی به انگلیسیaholic _, binge, crapulence, excess, extravagance, indulgence, intemperance, overkill, spree, surfeit
زیاده رویلغتنامه دهخدازیاده روی . [ دَ/ دِ رَ ] (حامص مرکب ) طغیان . افراط. مبالغت . اکثار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تجاوز از حد. افراط: در دادن انعام زیاده روی می کند. (فرهنگ فارس
کاغذبازیفرهنگ انتشارات معین( ~ .) (اِ.) مجازاً: زیاده روی در تشریفات اداری که باعث پیچیدگی و کندی جریان کارها می شود.