زیادتیلغتنامه دهخدازیادتی . [ دَ ] (حامص ) فراوانی و بسیاری و کثرت و افزونی . (ناظم الاطباء). مزیدعلیه زیادت به زیادت تحتانی . (آنندراج ). مزیت . فضل . بیشی . فزونی . کثرت .افزونی . بسیاری . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). افزونی . فراوانی . بیشتری . (فرهنگ فارسی معین ) : <br
زیادتیدیکشنری فارسی به انگلیسیexcess, overage , plethora, profusion, redundancy, superfluity, surfeit
جودتلغتنامه دهخداجودت . [ ج َ / جُو دَ ] (از ع ، مص ) نیک بودن . خوب شدن . نیکو گشتن . || (اِمص ) نیکویی . خوبی . (فرهنگ فارسی معین ). نیکی . (غیاث اللغات ).- جودت ذهن ؛ تیزهوشی . حدت ذهن .- جودت رأی
زیادتلغتنامه دهخدازیادت . [ دَ ] (اِخ ) علاءالدین ... اوزجندی ، معروف به «زیادت ». مذکری شیرین سخن بدیهه گوی لطیفه پرداز ... دربلاد فرغانه که مسکن او بود ملوک آن زمین او را به حسن تربیت مخصوص داشتندی و بنظر عنایت ملاحظه نمودندی و اگرچه سخن او در غایت علو بود فاما ضنتی داشت و سخن خود به کس نداد
زیادتلغتنامه دهخدازیادت . [ دَ ] (ع اِمص ) زیادة. افزونی . (از فرهنگ فارسی معین ). افزونی . بیشی . فزونی . مقابل نقصان و کمی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بمعنی افزونی ، لازم و متعدی هر دو آمده و زیادتی به یای تحتانی زائده محاوره ٔ عوام است . (غیاث ) : ما نیز عهد کنیم بر
هل من مزیدفرهنگ فارسی عمیدآیا هیچ زیادتی هست؟ Δ هنگام خواستن چیزی به مقدار بیشتر به کار میرفته.