زلفهلغتنامه دهخدازلفه . [ ] (اِخ ) یکی از دو کنیزکی است که لیان خال یعقوب پس از دادن دختر خود لیا، به یعقوب به خانه ٔ یعقوب فرستاد و از این کنیزک دو پسر از دوازده سبط یعقوب که ک
زلفهلغتنامه دهخدازلفه . [ زَ ف َ ] (اِ) کوچه ٔ تنگ و تاریک را گویند. (برهان ) (آنندراج ). کوچه ٔ تنگ و تاریک و جای تنگ و تاریک . (ناظم الاطباء).
زلفةلغتنامه دهخدازلفة. [ زَ ل َ ف َ ] (ع اِ) حوض پرآب . ج ، زَلَف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جای گرد آمدن آب باران پرآب . (منتهی الارب ) (آ
زلفةلغتنامه دهخدازلفة. [ زُ ف َ ] (ع اِ) کاسه و پنگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کرانه ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). |
زلفهلغتنامه دهخدازلفه . [ ] (اِخ ) یکی از دو کنیزکی است که لیان خال یعقوب پس از دادن دختر خود لیا، به یعقوب به خانه ٔ یعقوب فرستاد و از این کنیزک دو پسر از دوازده سبط یعقوب که ک
زلفهلغتنامه دهخدازلفه . [ زَ ف َ ] (اِ) کوچه ٔ تنگ و تاریک را گویند. (برهان ) (آنندراج ). کوچه ٔ تنگ و تاریک و جای تنگ و تاریک . (ناظم الاطباء).
زلفةلغتنامه دهخدازلفة. [ زَ ل َ ف َ ] (ع اِ) حوض پرآب . ج ، زَلَف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جای گرد آمدن آب باران پرآب . (منتهی الارب ) (آ
زلفةلغتنامه دهخدازلفة. [ زُ ف َ ] (ع اِ) کاسه و پنگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کرانه ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). |
جادلغتنامه دهخداجاد. (اِخ ) (بمعنی نیکوطالع) پسر هفتمین و بزرگترین اولاد زلفه است که کنیزک لیه زوجه ٔ یعقوب بود. (سفر پیدایش 30:11). (قاموس کتاب مقدس ).