زوزیانلغتنامه دهخدازوزیان . (اِخ ) (سِفْر پیدایش 14:5) اسمی است عمونی که عمونیان برای آن طایفه که در شرقی بحیرةالموت و اردن سکونت داشتند و جبار بودند گذاردند. (از قاموس کتاب مقدس ).
جوزانلغتنامه دهخداجوزان . (اِخ ) دهی از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد دارای 125 تن سکنه . آب آن از قنات و چاه و چشمه و محصول آنجا غلات و لبنیات و شغل مردم زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
جوزانلغتنامه دهخداجوزان . (اِخ ) دهی از دهستان دولت خانه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . این ده کوهستانی و معتدل است . 574 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن میوه جات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).<br
جوزانلغتنامه دهخداجوزان . (اِخ ) نهری بود که از بلاد مداین خارج شده . بعضی از یهود در زمان اسیری در کنار آن سکونت میداشتند. بعضی بر آنند که همان قزل اوزن معروف میباشد که در دریای قزبین جاری است . (قاموس کتاب مقدس ).
زمزمیانلغتنامه دهخدازمزمیان . [ ](اِخ ) زوزیان . طایفه ای که از کنعانیان قدیمی تر و قومی بلندقامت و با هیبت بودند که در اراضی شرقی اردن و بحیرةالموت سکونت داشتند. (از قاموس کتاب مقدس ).