زه آبادلغتنامه دهخدازه آباد. [ زِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان طارم است که در بخش سیردان شهرستان زنجان واقع است و 246 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
زابادلغتنامه دهخدازاباد. (اِخ ) (بخشش ) یکی از کشندگان یوآش پادشاه . (دوم تواریخ ایام 24:26). و در دوم پادشاهان 12: 21 یوزاکار خوانده شده است لکن اسم آخرین صحیح تر است . (قاموس ک
زرآبادلغتنامه دهخدازرآباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودبار است که در بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین واقع است و 1116 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
زهربادلغتنامه دهخدازهرباد. [ زَ ](اِ مرکب ) بمعنی بادزهر است و آن مرضی باشد که به عربی خناق گویندش . (برهان ). خناق . (ناظم الاطباء). بادزهره . دیفتری . (فرهنگ فارسی معین ). || سَ
صوغانلغتنامه دهخداصوغان . [ ص َ ] (اِخ ) دهی است مرکز دهستان صوغان بخش بافت شهرستان سیرجان ، واقع در 116 هزارگزی جنوب خاوری بافت ، سر راه فرعی دولت آباد به زه مکان . جلگه ، گرمسی
دولت آبادلغتنامه دهخدادولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابهر رود بخش ابهر شهرستان زنجان دارای 693 تن سکنه . آب آن از چشمه و زه آب محلی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغر
چهره آبادلغتنامه دهخداچهره آباد. [ چ ِ رِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غنی بیگلو بخش ماه نشان شهرستان زنجان . در 36هزارگزی شمال خاوری ماه نشان و 2هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است . کو
قاسم آبادلغتنامه دهخداقاسم آباد. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک . در 42هزارگزی شمال خاوری آستانه واقع و موقعیت جغرافیائی آن کوهستانی و هوای آن سرد
صالح آبادلغتنامه دهخداصالح آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) ده مرکز بخش صالح آباد از شهرستان ایلام ، 54000گزی جنوب باختری ایلام و 56000گزی همدان و 4000گزی خاور شوسه ٔ ایلام به همدان . مختصات جغر