زریقلغتنامه دهخدازریق . [ ] (اِخ ) نام روستا و آبی است به خراسان . حمداﷲ مستوفی آرد: آب زریق به خراسان آنرا مرغاب نیز خوانند و اصلش مرواب است . بعضی گفته اند که منبع این آب را م
زریقلغتنامه دهخدازریق . [ ] (اِخ ) ابن حیان ، مکنی به ابوالمقدام .تابعی و محدث است . (از یاد داشتهای مرحوم دهخدا).
زریقلغتنامه دهخدازریق . [ زَ رَ ] (اِخ ) نام جد یوسف بن مبارک و جربن محمد و احمدبن حسن و حسن بن عبدالرحمن و محمدبن احمد و عبدالملک بن حسن بن محمد و... (از منتهی الارب ).
زریقلغتنامه دهخدازریق . [ زُ رَ ] (اِخ ) بنو... جماعتی است از انصار و منسوب به آنرا زُرَقی گویند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
زریقلغتنامه دهخدازریق . [ ] (اِخ ) نام روستا و آبی است به خراسان . حمداﷲ مستوفی آرد: آب زریق به خراسان آنرا مرغاب نیز خوانند و اصلش مرواب است . بعضی گفته اند که منبع این آب را م
زریقلغتنامه دهخدازریق . [ ] (اِخ ) ابن حیان ، مکنی به ابوالمقدام .تابعی و محدث است . (از یاد داشتهای مرحوم دهخدا).
زریقلغتنامه دهخدازریق . [ زَ رَ ] (اِخ ) نام جد یوسف بن مبارک و جربن محمد و احمدبن حسن و حسن بن عبدالرحمن و محمدبن احمد و عبدالملک بن حسن بن محمد و... (از منتهی الارب ).
زریقلغتنامه دهخدازریق . [ زُ رَ ] (اِخ ) بنو... جماعتی است از انصار و منسوب به آنرا زُرَقی گویند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).