زهراتلغتنامه دهخدازهرات . [ زَ هََ ] (ع اِ) در دو شاهد زیر از جوینی بمعنی خوبی ها و تازگیها آمده است : و جامی از یاقوت سرخ آتشی که بر مثال زورقی ساخته بودند و از نفایس زهرات دنیا
چشم افسالغتنامه دهخداچشم افسا. [ چ َ / چ ِ اَ ] (نف مرکب ) چشم افسای . با چشم فریب دهنده . افسونگر با چشم : چو داد اندیشه ٔ جادو دماغم زچشم افسای آن لعبت فراغم . نظامی .فسونسازان که
مزیلغتنامه دهخدامزی . [ م ِ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن عبدالرحیم ، از منجمین و دانشمندان بزرگ . متولد به سال 690 هَ . ق . متوفی به سال 750 هَ . ق . از تألیفاتش : کتاب کشف الریب فی
عفیفیلغتنامه دهخداعفیفی . [ ع َ ] (اِخ ) (عبداﷲ...) از ادیبان و شاعران معاصر. وی ابتدا در دانشگاه ازهر و دارالعلوم قاهره تحصیل کرد سپس به تعلیم زبان عربی در مدارس آنجا پرداخت و ب
واهیلغتنامه دهخداواهی . (ع ص ) سست .(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (دهار). واهن . (مهذب الاسماء). ضعیف . (یادداشت مرحوم دهخدا) : تدبیری دیگر ساختند در برانداختن خوارزم
شیرینلغتنامه دهخداشیرین . (ص نسبی ) هر چیزکه نسبت به شیر داشته باشد، خصوصاً در حلاوت . (آنندراج ) (بهار عجم ). || طفل شیرخواره . (ناظم الاطباء). شیری . || هر چیز که مزه ٔ قند و ن