زحالقلغتنامه دهخدازحالق . [ زَ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ زُحلوقة، لغتی در زحلوفه و زحلوکة، جای لغزیدن کودکان از بالا بنشیب . (از منتهی الارب ). رجوع به زحلوقة، زحلوفه ، زحالف ، زحالیف ، ز
زهاقلغتنامه دهخدازهاق . [ زُ / زِ ] (ع اِ) مقدار. یقال : انهم زهاق ماءة؛ ای زهأها. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به زهاء شود.
زهالقلغتنامه دهخدازهالق . [ زَ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ زهلق . (ناظم الاطباء). || ج ِ زهلوق . (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
زهزاقلغتنامه دهخدازهزاق . [ زَ ] (ع اِمص ) اسم است زهزقة را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). نوازش مادر بچه را و برجهانیدن و بازی کردن با وی . (ناظم الاطباء). || سخت خندیدن . (ناظم
cipherدیکشنری انگلیسی به فارسیرمز، حروف یا مهر رمزی، عدد صفر، صدر، سری کردن، حساب کردن، صفر گذاردن، برمز دراوردن
ciphersدیکشنری انگلیسی به فارسیرمزهای، رمز، حروف یا مهر رمزی، عدد صفر، صدر، سری کردن، حساب کردن، صفر گذاردن، برمز دراوردن
زحالقلغتنامه دهخدازحالق . [ زَ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ زُحلوقة، لغتی در زحلوفه و زحلوکة، جای لغزیدن کودکان از بالا بنشیب . (از منتهی الارب ). رجوع به زحلوقة، زحلوفه ، زحالف ، زحالیف ، ز
زهاقلغتنامه دهخدازهاق . [ زُ / زِ ] (ع اِ) مقدار. یقال : انهم زهاق ماءة؛ ای زهأها. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به زهاء شود.
زهالقلغتنامه دهخدازهالق . [ زَ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ زهلق . (ناظم الاطباء). || ج ِ زهلوق . (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
زهزاقلغتنامه دهخدازهزاق . [ زَ ] (ع اِمص ) اسم است زهزقة را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). نوازش مادر بچه را و برجهانیدن و بازی کردن با وی . (ناظم الاطباء). || سخت خندیدن . (ناظم
زحلوقةلغتنامه دهخدازحلوقة. [ زُ ق َ ] (ع اِ) مثل زحلوفه ، جای لغزیدن کودکان از بالابه نشیب و این (با قاف ) لغت تمیم است . ج ، زحالق ، زحالیق . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بمعنی