عیالوارفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمردی که زن و فرزند و نانخور بسیار داشته باشد؛ دارای اهلوعیال؛ عیالدار؛ عیالمند.
یالمندفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهویژگی مردی که زن و فرزند دارد: ◻︎ ضعیفم یالمندم تنگدستم / چه خوانم داستان رامی و ویس (سوزنی: لغتنامه: یالمند).