زنولغتنامه دهخدازنو. [ زَ ] (اِ) ارضه و زلو. (ناظم الاطباء). جانوری است که آنرا به عربی ارضه خوانند و زلو را هم گویند. (برهان ) (آنندراج ). دیوچه . (فرهنگ رشیدی ).
زنولغتنامه دهخدازنو. [ زِ ن ُ ] (اِخ ) کارلو. دریاسالار ونیزی (1338 - 1418 م .) است که با دو برادرش نیکولو و آنتونیو در دریای شمال پیش رفتند تا به «گروانلند» رسیدند و آنرا کشف
زنولغتنامه دهخدازنو. [ زِ ن ُ ] (اِخ ) پسر پوله مو پادشاه سابق پنت که در زمان اردوان سوم به پادشاهی ارمنستان رسید و آرتاکسیاس نامیده شد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 3 صص 2395-
زنولغتنامه دهخدازنو. [ زُ ن ُوو ] (ع مص ) تنگ شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زنونلغتنامه دهخدازنون . [ زِ نُن ْ ] (اِخ ) الیائی ، از مردم اله . فیلسوف یونانی (490-430 ق . م .). وی شاگرد برمانیدس یا پارمنید بود و شیوه ٔ استدلال او را بکمال رسانید . وی ابت