زمستانه کردنwinterizeواژههای مصوب فرهنگستانسرد کردن روغن برای جدا کردن گلیسریدهایی با نقطۀ ذوب بالا و باقیماندۀ مومها
گوجه فرنگیلغتنامه دهخداگوجه فرنگی . [ گ َ / گُو ج َ/ ج ِ ف َ رَ ] (اِ مرکب ) گل گلاب در ذیل گیاهان دولپه ای پیوسته گلبرگ در تیره ٔ بادنجانیان آرد: گوجه فرنگی یا تمات که میوه ٔ درشت قر
چغندر قندلغتنامه دهخداچغندر قند. [ چ ُ غ ُ دَ رِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از چغندرکه به کار ساختن شکر و قند آید. قسمی چغندر که در کارخانه های بزرگ یا کارگاههای کوچک بوسایل
تشتیلغتنامه دهخداتشتی . [ ت َ ش َت ْ تی ](ع مص ) زمستان جای مقام کردن . (تاج المصادر بیهقی ).زمستان کردن . (زوزنی ). به جایی در زمستان اقامت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از
مشاتاةلغتنامه دهخدامشاتاة. [ م ُ ] (ع مص ) برشتاء معامله کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بر زمستان معامله کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
شیوهلغتنامه دهخداشیوه .[ شی وَ / وِ ] (اِ) طور و عمل و طرز و روش و قاعده . (برهان ). طور. رسم . طریقه . سبک . اسلوب . روش . نهج . وتیره . نسق . سان . گون . گونه . هنجار. طریق .