زمزوملغتنامه دهخدازمزوم . [ زُ ] (ع ص ، اِ) زمزوم الابل ؛ شتران برگزیده یا صد مهار از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شتران برگزیده . یا صد شتر برگزیده . (ناظم
murmurدیکشنری انگلیسی به فارسیزمزمه، غرولند، شکایت، غرغر، سخن نرم، غرولند کردن، ژکیدن، زمزمه کردن، من من کردن، غرغر کردن