26 فرهنگ

428 مدخل


زمزمه

zemzeme

۱. ترنم کردن؛ آواز خواندن یا دعا خواندن آهسته.
۲. سخن‌گفتن زیر لب.
۳. (اسم) [مجاز] شایعه.
۴. (اسم) [قدیمی، مجاز] سرّ؛ راز.

ترنم

۱. پچپچ، ترنم، درگوشی، نجوا
۲. سرود، نغمه

murmur, sough, whisper