لغتنامه دهخدا
زمخشر. [ زَ م َ ش َ ] (اِخ ) دیهی است بنواحی خوارزم و از آن دیه است جاراﷲ ابوالقاسم محمودبن عمر. (منتهی الارب ). قریه و قلعه ای است به خوارزم ... (انجمن آرا). قصبه ای است از مضافات خوارزم ... (غیاث اللغات ). قریه و قلعه ای است به خوارزم و از آنجا برخاسته فاضل مشهور جاراﷲ علام