زلانلغتنامه دهخدازلان . [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قبادی است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه واقع است و180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
زلانلغتنامه دهخدازلان . [ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع است و 440 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
زلانلغتنامه دهخدازلان . [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایوان است که در بخش گیلان شهرستان شاه آباد واقع است و 1000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ذلانلغتنامه دهخداذلان . [ ذُل ْ لا ] (ع ص ) خوار. ذلیل . موهون . || ج ِ ذلیل . (دهار). و این صورت اخیر را جز در دستور الاخوان دهار جای دیگر نیافتم .
زلاند جدیدلغتنامه دهخدازلاند جدید. [ زِ دِ ج َ ] (اِخ ) کشوری است که از دو جزیره ٔ بزرگ و نزدیک بهم تشکیل یافته که در اقیانوسیه و بر 12000000 گزی جنوب شرقی استرلیا واقع است . پایتخت آ
زلاندلغتنامه دهخدازلاند. [ زِ ] (اِخ ) ولایتی است که در جنوب غربی هلند و بر کنار دریای شمال واقع است و از چند جزیره که در مصب رودهای اسکو و موز قرار دارند، تشکیل یافته است و 2742
زلاند جدیدلغتنامه دهخدازلاند جدید. [ زِ دِ ج َ ] (اِخ ) کشوری است که از دو جزیره ٔ بزرگ و نزدیک بهم تشکیل یافته که در اقیانوسیه و بر 12000000 گزی جنوب شرقی استرلیا واقع است . پایتخت آ
زلاندلغتنامه دهخدازلاند. [ زِ ] (اِخ ) ولایتی است که در جنوب غربی هلند و بر کنار دریای شمال واقع است و از چند جزیره که در مصب رودهای اسکو و موز قرار دارند، تشکیل یافته است و 2742