لغتنامه دهخدا
جغرات . [ ج ُ ] (اِ) به لغت سمرقند ماست را گویند و معرب آن سقرات است . (برهان ). صقرات . صغراط. چغرات . (مقدمة الادب ). هدبد. (السامی فی الاسامی ). صغرات . (ربنجنی ). جرعلیک . جرعکوک . فدفد. دوایه . ضرعمط. (منتهی الارب ). لبن رائب . لبن حامض : دو کوشه