زرقریلغتنامه دهخدازرقری . [ زَ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رشتخوار است که در بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه واقع است و 295 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
زعارتلغتنامه دهخدازعارت . [ زَ رَ ] (ع اِمص ) بدخویی . سوء خلق . تندمزاجی . زعارة : این بوسهل مردی امام زاده ومحتشم و فاضل و ادیب بود، اما شرارت و زعارت در طبعوی مؤکد شده . (تار
وله زاقردلغتنامه دهخداوله زاقرد. [ وَ ل َ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، واقع در 500 گزی شوسه ٔ اردبیل به تبریز، دارای 565 تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرا
curveدیکشنری انگلیسی به فارسیمنحنی، خم، پیچ، خمیدگی، خط منحنی، چیز کج، خط خمیده انحناء، منحنی خوراندن، خم کردن
زرقریلغتنامه دهخدازرقری . [ زَ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رشتخوار است که در بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه واقع است و 295 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
زعارتلغتنامه دهخدازعارت . [ زَ رَ ] (ع اِمص ) بدخویی . سوء خلق . تندمزاجی . زعارة : این بوسهل مردی امام زاده ومحتشم و فاضل و ادیب بود، اما شرارت و زعارت در طبعوی مؤکد شده . (تار
وله زاقردلغتنامه دهخداوله زاقرد. [ وَ ل َ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، واقع در 500 گزی شوسه ٔ اردبیل به تبریز، دارای 565 تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرا