زعفرةلغتنامه دهخدازعفرة. [ زَ ف َ رَ ] (ع مص ) به زعفران رنگ کردن . (زوزنی ). رنگ دادن به زعفران . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). رنگ زعفرانی دادن
زافرةلغتنامه دهخدازافرة. [ ف ِ رَ ] (اِخ ) قصبه ای است در 60کیلومتری جنوب شرقی ایالت بادایوز از ایالات استرمادوره (اسپانیا). (از قاموس الاعلام ترکی ).
زافرةلغتنامه دهخدازافرة. [ ف ِ رَ ] (ع ص ، اِ) آنکه دیگری را در حمل ازفار (اثقال و احمال ) یاری کند. (ذیل اقرب الموارد از لسان ). || گروه مردم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آن
زعبرةلغتنامه دهخدازعبرة. [ زَ ب َ رَ ] (ع مص ) فریب . اغفال .(از دزی ج 1 ص 591). رجوع به ماده ٔ قبل و زعبل شود.