زیرهموندگانsubassemblageواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از دستساختهها که بر فعالیت مشخص گروهی از مردمان دورۀ باستان دلالت دارد
cavilدیکشنری انگلیسی به فارسیکاویل، عیب جویی، خرده گیری، عیب جویی کردن، خردهگیری کردن، عیب گرفتن، عیب گرفتن از
هموندگانassemblageواژههای مصوب فرهنگستان1. مجموعهای الگومند از زیرهموندگانها که نمایانگر فعالیتهای اجتماعی در یک جامعۀ باستانی است 2. مجموعهای از یافتههای همسان یا ناهمسان که با یکدیگر همبودی تنگ
زشت کیشلغتنامه دهخدازشت کیش . [ زِ ] (ص مرکب ) بدآیین . بددین . پیرو شیطان . کیش اهریمنی : وگر تیره جانی بود زشت کیش همان روز چون خواند ایزدش پیش سیه روی خیزد زشرم گناه سوی چینود پ
رشحه ٔ اصفهانیلغتنامه دهخدارشحه ٔ اصفهانی . [ رَ ح َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) یا رشحه بیگم ، دختر هاتف اصفهانی و زوجه ٔ میرزا علی اکبر نظیری . هدایت گوید: از موزونان و متوسطان آن شهر ارم بهر ب
سافلینلغتنامه دهخداسافلین . [ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سافل در حالت جری و نصبی . رجوع به سافل شود. || پیری یعنی پائین ترین زندگانی . (شرح قاموس ). || هلاک شدن . (شرح قاموس ). || گمراه
کرانهلغتنامه دهخداکرانه . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (اِ) بمعنی کران باشد که کنار است . (برهان ). طرف . جانب . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) (ترجمان القرآن ). حاشیه . (یادداشت مؤلف ).