canدیکشنری انگلیسی به فارسیمی توان، قوطی، حلبی، قوطی کنسرو، قادر بودن، قدرت داشتن، امکان داشتن، در قوطی ریختن، زندان کردن، اخراج کردن، توانایی داشتن
زودخشملغتنامه دهخدازودخشم . [ خ َ ] (ص مرکب ) کم حوصله و کسی که بزودی متغیر شده و خشمناک گردد. (ناظم الاطباء). آنکه زود به خشم آید و افروخته گردد. (آنندراج ). زودغرس . حداد. زلق .
تندیلغتنامه دهخداتندی . [ ت ُ ] (حامص ) درشتی . (آنندراج ). سختی و شدت و درشتی . (ناظم الاطباء). خشمگینی .غضبناکی . عصبانیت . (فرهنگ فارسی معین ) : دل شاه ترکان پر از خشم و جوش
ترکیلغتنامه دهخداترکی . [ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به ترک . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شرفنامه ٔ منیری ). منسوب به ترک که طایفه ٔ مشرقی و از کفار می باشند و جمعی ازآنها اسلام پ
درشتلغتنامه دهخدادرشت . [دُ رُ ] (ص ) زبر. زمخت . خشن . مقابل نرم و لین . اخرش . (تاج المصادر بیهقی ). اخشب . اِرْزَب ّ. (منتهی الارب ). اقض . (تاج المصادر بیهقی ). اقود. اکتل .
زمانلغتنامه دهخدازمان . [ زَ ] (اِ) بمعنی فوت و موت و مرگ باشد. (برهان ). بمعنی مرگ باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (از غیاث ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). موت . مرگ . اجل . (ناظم الاط