زخم چرکینگویش اصفهانی تکیه ای: jerâhat طاری: ǰerâhat طامه ای: čerk طرقی: ǰerâhat/čerki کشه ای: ǰerâhat نطنزی: jarâhat
تیرلغتنامه دهخداتیر. (اِ) معروف است و به عربی سهم خوانند. (برهان ). تیر که ازکمان جهد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 139). تیر کمان .(فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). ترجمه ٔ سهم ، و خدنگ
کریهلغتنامه دهخداکریه . [ ک َ ] (ع ص ) ذوالکراهة. (اقرب الموارد). قبیح و ناپسند داشته . (ناظم الاطباء). ناپسند و ناخوش داشته . (منتهی الارب ). رویی که دشوار بود دیدن آن از زشتی
گذاره کردنلغتنامه دهخداگذاره کردن . [ گ ُ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عبور کردن . رد شدن . گذشتن . گذاره کردن تیر از جوشن . عبره کردن . از یک سو فروشدن و از دیگر سو بیرون شدن : بتی که
سرلغتنامه دهخداسر. [ س َ ] (اِ) پهلوی «سر» ، اوستا «سره » «بارتولمه 1565» «نیبرگ 202»، در پهلوی «اسر» (بی سر، بی پایان )، هندی باستان «سیرس » (رأس )، ارمنی «سر» (ارتفاع ، نوک
نگه کردنلغتنامه دهخدانگه کردن . [ ن ِ گ َه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگاه کردن . نظر کردن . نگریستن : به آهن نگه کن که بُرّید سنگ نرست آهن از سنگ بی آذرنگ . بوشکور.به خارپشت نگه کن که ا