لغتنامه دهخدا
شفاف . [ ش َف ْ فا ] (ع ص ) آنچه از نفوذ شعاع مانع نشود، مانند شیشه و امثال آن . (از اقرب الموارد). زست و هر چیز لطیف که از پس وی چیز دیگر را توان دید، مانند آب و آبگینه و بلور. (ازغیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیزی که مانع نفوذ شعاع نباشد. (از کشاف اصطلاحات الف