2639 مدخل
۱. آنچه مانند زر یا به رنگ زر باشد.۲. از جنس زر؛ طلایی.
زرگون، زری، زرینفام، طلایی ≠ سیمین
golden
۱چوبی که آتش اجاق یا تنور را با آن زیر و رو کنند ۲نامی برای ...
ذهبي
زرین . [ زَ ] (اِ) ترید و نان آغشته کرده در اشکنه . (ناظم الاطباء).
گاو متمایل به زرد
از توابع دهستان میان دورود ساری
از توابع کجرستاق نوشهر
رودخانه ای است که از کوه های ابر،تخته زمین سرخان و کلب درویش ...
زرین
زرین هبالا
زرین پر، زرین بال، مرغ مگس خوار، مرغ زرین پر
زرین فام . [ زَرْ ری ] (ص مرکب ) برنگ زر. طلائی . (فرهنگ فارسی معین ).