زریانلغتنامه دهخدازریان . [ زَ ] (ع مص ) زری . زرایة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به زرایة و زری شود.
زریانواژهنامه آزاد(کردی) باد جنوب، باد سرد؛ از اسم های دخترانه. زریان اسم دختر در زبان کردی بوده و به معنی "باد سرد" می باشد (کردی) جوانه زدن، پرورش، باد جنوب.
زردیانگویش اصفهانی تکیه ای: berenǰ طاری: berenǰ طامه ای: berenǰ طرقی: berenǰ کشه ای: berenǰ نطنزی: berenǰ
تَکْنِزُونَفرهنگ واژگان قرآنزراندوزي مي کنيد - گنج جمع مي کنيد(از کلمه کنز به معناي روي هم نهادن مال و نگهداري آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلي است که در آن خرما
يَکْنِزُونَفرهنگ واژگان قرآنزراندوزي مي کنند - گنج جمع مي کنند(از کلمه کنز به معناي روي هم نهادن مال و نگهداري آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلي است که در آن خرما