زرندلغتنامه دهخدازرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سجاس رود است که در بخش قیدار شهرستان زنجان واقع است و 1081 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
زرندلغتنامه دهخدازرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان طارم پایین است که در بخش سیردان شهرستان زنجان واقع است و 332 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
زرندلغتنامه دهخدازرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش زرند شهرستان کرمان است که در میان جلگه و بر سر راه فرعی کرمان و راور و شمال باختری کرمان واقع است و 4500 تن سکنه دارد. د
زرندلغتنامه دهخدازرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) ناحیه ای است از جیرفت . سبب این است که در آنجا خرده های زر در زمین آن ببینند.(انجمن آرا) (آنندراج ). بلوکی در کرمان . (ناظم الاطباء). یکی
زرند کهنهلغتنامه دهخدازرند کهنه . [ زَ رَ دِ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش زرند است که در شهرستان ساوه و در دوهزارگزی جنوب باختری مرکز بخش واقع است و 985 تن سکنه دارد. (ا
زرندیلغتنامه دهخدازرندی . [ زَ رَ ] (ص نسبی ، اِ) قسمی خربزه با پوست سبز، که پوست آن بنازکی پوست پیاز است . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا).
زرندیلغتنامه دهخدازرندی . [ زَ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به زرند که شهرکی است در نواحی اصفهان . (از الانساب سمعانی ).
زرندوئیهلغتنامه دهخدازرندوئیه . [ زَ رَ ئی ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش زرند است که در شهرستان کرمان و دریکهزارگزی جنوب راه فرعی زرند به راور واقع است و 190 تن سکنه دارد. (
زرند کهنهلغتنامه دهخدازرند کهنه . [ زَ رَ دِ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش زرند است که در شهرستان ساوه و در دوهزارگزی جنوب باختری مرکز بخش واقع است و 985 تن سکنه دارد. (ا
زرندیلغتنامه دهخدازرندی . [ زَ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به زرند که شهرکی است در نواحی اصفهان . (از الانساب سمعانی ).
زرندوئیهلغتنامه دهخدازرندوئیه . [ زَ رَ ئی ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش زرند است که در شهرستان کرمان و دریکهزارگزی جنوب راه فرعی زرند به راور واقع است و 190 تن سکنه دارد. (
زرندیلغتنامه دهخدازرندی . [ زَ رَ ] (ص نسبی ، اِ) قسمی خربزه با پوست سبز، که پوست آن بنازکی پوست پیاز است . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا).
زرندهلغتنامه دهخدازرنده . [ زَ رَ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماروسک است که در بخش سرولایت شهرستان نیشابور واقع است و 158 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).