زرنبلجلغتنامه دهخدازرنبلج . [ زَ رَم ْ ب ُ ] (اِ) ریواس را گویند و آن میوه ای است خودرو و مشهور، بهترین آن نیشابوری باشد. سرد و خشک است در دویم . (برهان )(آنندراج ). ریواس و ریباس
زرنیلجلغتنامه دهخدازرنیلج . [ زَ ل َ ] (معرب ، اِ) ریباس است . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). معرب زرنیله . (فرهنگ فارسی معین ). مأخوذ از زرنیله ٔ فارسی و بمعنی آن . (نا
زرنبهلغتنامه دهخدازرنبه . [ زُ رُم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) زرنبار.زرنباد. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زرنباد شود.
زرنیلجلغتنامه دهخدازرنیلج . [ زَ ل َ ] (معرب ، اِ) ریباس است . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). معرب زرنیله . (فرهنگ فارسی معین ). مأخوذ از زرنیله ٔ فارسی و بمعنی آن . (نا
زرنیلهلغتنامه دهخدازرنیله . [ زَ ل َ / ل ِ ] (اِ) ریواس را گویند و آن رستنیی باشد معروف که خورند و معرب آن زرنیلج است . (برهان ) (آنندراج ). در تحفه بمعنی ریواس آمده که معروف است
زرنبهلغتنامه دهخدازرنبه . [ زُ رُم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) زرنبار.زرنباد. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زرنباد شود.
زربیجارلغتنامه دهخدازربیجار. [ زَ ](اِخ ) دهی از دهستان املش است که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان و بر کنار شوسه ٔ املش رودسر واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران