براتروخشلغتنامه دهخدابراتروخش . [ ] (اِخ ) نام مردی است تورانی که در یکی از آتشکده های بلخ زرتشت را بکشت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به براترک رش و زردشت شود.
پوران تروشلغتنامه دهخداپوران تروش . (اِخ ) نام ساحری که در زمان خود مثل و مانند نداشت . (برهان قاطع). صاحب انجمن آرای ناصری گوید نام ساحری بود معاصر زردشت -انتهی . باید دانست که طبق س
زرتشتلغتنامه دهخدازرتشت . [ زَ ت ُ ](اِخ ) زردشت را... گویند که پیشرو و پیشوای آتش پرستان است . (برهان ) (آنندراج ). بمعنی زردشت . (جهانگیری ). یکی از نامهای شت زردشت . (ناظم الا
زردشتلغتنامه دهخدازردشت . [ زَ دُ ] (اِخ ) بمعنی زره تشت است . (جهانگیری ). شخصی که دین آتش پرستی را بهمرسانید و احوال او در لغت زراتشت بخوبی مذکور شد و بعضی گویند زردشت به زبان
زرشکلغتنامه دهخدازرشک . [ زِ رِ ] (اِ) بار درختی است معروف که در طعام ها و آشها کنند و خورند و به عربی انبرباریس خوانند و بعضی گویند باریس درخت زرشک و حب الانبرباریس زرشک باشد.