زرگدازیلغتنامه دهخدازرگدازی . [ زَ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل زرگداز. گداختن زر. قرار دادن طلا در کوره : چو روز از جهان کارسازی گرفت دمید آتش و زرگدازی گرفت .اسدی (گرشاسبنامه ).