زایرینلغتنامه دهخدازایرین . [ ی ِ ] (ع ص ، اِ) زائرین . ج ِ زائر در حالت نصب یا جر. رجوع به زایر شود.
زایاییproductivityواژههای مصوب فرهنگستاندر صرف، امکان ساختن صورتهای جدید با استفاده از قواعد ساختواژی