زخارفلغتنامه دهخدازخارف . [ زَ رِ ] (ع اِ) ج ِ زُخْرُف ، پرنده ای است . و کراع «زخارف » را در شعر اوس که در ذیل ماده ٔ بالا نقل گردید بدین معنی تفسیر کرده و مقصود او را این پرنده
زخارفلغتنامه دهخدازخارف . [ زَ رِ ](ع اِ) جانورهایند که پرواز میکنند بر روی آب و چارپایند مثل مگس (کذا). (ترجمه ٔ قاموس ) . جانورانی چارپا و خرد که بر آب پرواز میکنند. (از متن ال
زخارفلغتنامه دهخدازخارف . [ زَ رِ] (ع اِ) ج ِ زخرف ، کمال خوبی چیزی . رجوع به زخرف شود. || ج ِ زخرف ، سخن به آرایش دروغ . (از منتهی الارب ) : مختصر از این زخارف مقبول داشت . (ترج
حروفیانلغتنامه دهخداحروفیان . [ ح ُ ] (اِخ ) حروفیه . دارندگان مذهبی که پایه ٔ آن برافکار خرافی علم الحروف نهاده شده است . تاریخ اعتقادبه خاصیت داشتن حروف در اسلام بسیار کهن است .
زخارفلغتنامه دهخدازخارف . [ زَ رِ ] (ع اِ) ج ِ زُخْرُف ، پرنده ای است . و کراع «زخارف » را در شعر اوس که در ذیل ماده ٔ بالا نقل گردید بدین معنی تفسیر کرده و مقصود او را این پرنده
زخارفلغتنامه دهخدازخارف . [ زَ رِ ](ع اِ) جانورهایند که پرواز میکنند بر روی آب و چارپایند مثل مگس (کذا). (ترجمه ٔ قاموس ) . جانورانی چارپا و خرد که بر آب پرواز میکنند. (از متن ال
زخارفلغتنامه دهخدازخارف . [ زَ رِ] (ع اِ) ج ِ زخرف ، کمال خوبی چیزی . رجوع به زخرف شود. || ج ِ زخرف ، سخن به آرایش دروغ . (از منتهی الارب ) : مختصر از این زخارف مقبول داشت . (ترج