Cox-1

دیکشنری

ککس 1

جست‌وجوی مشابه

زخم و زیلی

فرهنگ گنجواژه

مجروح.

زخم

گویش اصفهانی

تکیه ای: zaxm طاری: zaxm طامه ای: zaxm طرقی: zaxm کشه ای: zaxm نطنزی: zaxm

زخم چرکین

گویش اصفهانی

تکیه ای: jerâhat طاری: ǰerâhat طامه ای: čerk طرقی: ǰerâhat/čerki کشه ای: ǰerâhat نطنزی: jarâhat

زخم

گویش مازنی

زخم

زخم جدو

گویش مازنی

زخمی که سرباز کرده است

جست‌وجوی غلط تایپی

Cox-1

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ککس 1

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

cox

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کوکس

Cox-2

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کاکس 2

Cox-2 inhibitor

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مهارکننده Cox-2

co-precipitation

فرهنگ لغات علمی

هم رسوبی

co-precipitation

فرهنگ لغات علمی

هم‌رسوبی

جست‌وجوی متن

خیم

فرهنگ انتشارات معین

(اِ.) 1 - زخم ، جراحت . 2 - چرک گوشة چشم .

غراش

فرهنگ انتشارات معین

(غَ) (اِ.) 1 - زخم ناشی از خراشیدگی . 2 - قهر، خشم . 3 - اندوه .

آسیب

فرهنگ انتشارات معین

( اِ.)1 - زخم ، صدمه . 2 - رنج . 3 - آفت ، بلا. 4 - آزار. 5 - زیان ، ضرر.

خشک ریش

فرهنگ انتشارات معین

( ~.) (اِمر.) 1 - زخم و جراحت . 2 - حیله و نفاق .

قرح

فرهنگ انتشارات معین

(قَ) (اِ.) 1 - زخم . 2 - اثر گزیدگی سلاح . 3 - آبلة ریز که بر اندام برآید.