زُخْرُفَفرهنگ واژگان قرآنزينت - بهجت- طلا (کلمه زخرف به معناي کمال زيبايي هر چيز است و از همين جهت طلا را هم زخرف ميگويند )
زخرفلغتنامه دهخدازخرف . [ زُ رُ ] (ع اِ) جانورکیست مانند مگس چهارپایه که بر آب میپرد. ج ، زخارف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پشه ای است دارای پاهای بلند که میپرد و به پیش و پس م
زخرفلغتنامه دهخدازخرف . [ زُ رُ ] (ع اِ) پرنده ای است . و کراع ، زخارف در بیت اوس بن حجر را بدین معنی تفسیر کرده است (بیت اوس در ذیل زخارف نقل شد). (از لسان العرب ) (از تاج العر
زخرفلغتنامه دهخدازخرف . [ زُ رُ ] (ع اِ) کمال خوبی از هر چیزی . زخارف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). معنی اصلی زخر
زُخْرُفَفرهنگ واژگان قرآنزينت - بهجت- طلا (کلمه زخرف به معناي کمال زيبايي هر چيز است و از همين جهت طلا را هم زخرف ميگويند )
زخرفلغتنامه دهخدازخرف . [ زُ رُ ] (ع اِ) جانورکیست مانند مگس چهارپایه که بر آب میپرد. ج ، زخارف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پشه ای است دارای پاهای بلند که میپرد و به پیش و پس م
زخرفلغتنامه دهخدازخرف . [ زُ رُ ] (ع اِ) پرنده ای است . و کراع ، زخارف در بیت اوس بن حجر را بدین معنی تفسیر کرده است (بیت اوس در ذیل زخارف نقل شد). (از لسان العرب ) (از تاج العر
زخرفلغتنامه دهخدازخرف . [ زُ رُ ] (ع اِ) کمال خوبی از هر چیزی . زخارف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). معنی اصلی زخر