زندقیلغتنامه دهخدازندقی . [ زَ دَ قی ی ] (ع ص ) زندق . مرد سخت بخیل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زندقیلغتنامه دهخدازندقی . [ زَ دَ قی ی ] (ع ص ) زندق . مرد سخت بخیل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زرتشت بهرام پژدولغتنامه دهخدازرتشت بهرام پژدو. [ زَ ت ُ ب َ پ َ ] (اِخ ) شاعر زردتشی قرن هفتم هجری و نخستین گوینده ٔ زردشتی که از او آثار مهمی باقی مانده است . نوشته های او که در موضوع آنها
کرمانلغتنامه دهخداکرمان . [ ک ِ ](اِخ ) (شهر...) یکی از شهرهای مهم کشور و مرکز استان هشتم است . این شهر در زمان سلاطین ساسانی بنا شده است بانی آن بهرام پنجم است که در زمان ولیعهد
شادکاملغتنامه دهخداشادکام . (ص مرکب ) کامیاب . (فرهنگ نظام ). فیروزمند.(آنندراج ). کامروا. مظفر. منصور. (ناظم الاطباء). || خوشحال . شادمان . خرم . فَرِح : تا بخانه برد زن را با دل