22 مدخل
تمرکز، متمرکز کردن، تمرکز دادن، تغلیظ کردن
تمرکز بر روی
تمرکز می کند، متمرکز کردن، تمرکز دادن، تغلیظ کردن
متمرکز شده، متمرکز کردن، تمرکز دادن، تغلیظ کردن
آتش متمرکز شده است
کنسانتره گوجه فرنگی