زارهشتلغتنامه دهخدازارهشت . [ هَُ ] (اِخ ) زردشت آتش پرست باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). رجوع به زردشت شود.
زبرشدگی شانهshoulder scrubbing, shoulder scuffingواژههای مصوب فرهنگستانساییدگی بالای دیوارۀ شانه، نزدیک به لبۀ رویه، که ممکن است با تَرَکهایی در ناحیۀ شانۀ رویه همراه باشد
زارهشتلغتنامه دهخدازارهشت . [ هَُ ] (اِخ ) زردشت آتش پرست باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). رجوع به زردشت شود.
زردشتلغتنامه دهخدازردشت . [ زَ دُ ] (اِخ ) بمعنی زره تشت است . (جهانگیری ). شخصی که دین آتش پرستی را بهمرسانید و احوال او در لغت زراتشت بخوبی مذکور شد و بعضی گویند زردشت به زبان
زبرلغتنامه دهخدازبر.[ زَ ب َ ] (ص ، ق ) بالا باشد که در مقابل پایین است وبه عربی فوق گویند. (برهان قاطع). پهلوی : هچ اپر مرکب از هچ (از) و اپر (ابر- بر) در پهلوی متأخر اژور «ن