زتلغتنامه دهخدازت . [ زَت ت ] (ع مص ) آراستن ، و فعل آن از باب نصر آید. (شرح قاموس ) (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب ). آراستن . (آنندراج ). تزیین . (از قطر المحیط) (از اقرب الم
زتلغتنامه دهخدازت . [ زَت ت ] (ع مص ) آراستن ، و فعل آن از باب نصر آید. (شرح قاموس ) (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب ). آراستن . (آنندراج ). تزیین . (از قطر المحیط) (از اقرب الم
ایزوتروپلغتنامه دهخداایزوتروپ . [ زُت ْ رُپ ْ ] (فرانسوی ، اِ) وصف ماده ای که خواص فیزیکی آن در همه ٔ امتدادها یکسان است . مواد بی شکل ایزوترپ هستند. از مواد متبلور فقط آنهایی که در
زتةلغتنامه دهخدازتة. [ زَت ْ ت َ ] (ع مص ) آراستن عروس در شب زفاف . (از تاج العروس ) (از متن اللغة) (از الوسیط). || (اِ) جهاز سفر، گویند: «اخذ زتته للسفر» و «تزتت للسفر»؛ یعنی