زبردستلغتنامه دهخدازبردست . [ زَ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) صدر. (شرفنامه ) (آنندراج ).صدر مجلس را گویند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || بالادست . طرف بالای مجلس . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ
زبردستفرهنگ انتشارات معین(زِ بَ دَ) (ص .) 1 - توانا، زورمند. 2 - ماهر، حاذق . 3 - مافوق . 4 - بالای مجلس .