زبانگویش اصفهانی تکیه ای: zebun طاری: ozmun طامه ای: ozon طرقی: ozmun کشه ای: ozmun نطنزی: zobon / uzon
زبانلغتنامه دهخدازبان . [ زَب ْ با ] (اِخ ) ابن قائد مصری . محدثی است فاضل نیکو و ضعیف . از سهل بن معاذ روایت کند و لیث و ابن لهیعة از او نقل حدیث کرده اند. زبان در 155 هَ . ق .
دیوسکورسلغتنامه دهخدادیوسکورس . [ ی ُ رِ ] (اِخ ) در زبان یونانی قدیم به معنی فرزندان ژوپیتر بود و این نام بر پلوکس و کاستر اطلاق می شد. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دکولانژ).
یونانیلغتنامه دهخدایونانی . (ص نسبی ، اِ) منسوب به یونان . هر چیز منسوب ومربوط به کشور یونان . (یادداشت مؤلف ) : ساخت آنگه یکی بیوکانی هم بر آیین و رسم یونانی . عنصری . || اهالی
اسکیلالغتنامه دهخدااسکیلا. [ اِ ] (اِخ ) این کلمه در زبان یونانی بمعنی سگ ماده است و نام دماغه ای است در انتهای جنوبی ایتالی در باب مسینا و عبارت از یک پارچه تخته سنگ برجسته و مرت