زبان پشتولغتنامه دهخدازبان پشتو. [ زَ ن ِ پ َ / پ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لهجه ای در افغانستان و شعبه ای است از زبانهای ایرانی . پشتو یا پختو (که صورت زبان نیم رسمی افغانستان را
زبانگویش اصفهانی تکیه ای: zebun طاری: ozmun طامه ای: ozon طرقی: ozmun کشه ای: ozmun نطنزی: zobon / uzon
زبانلغتنامه دهخدازبان . [ زَب ْ با ] (اِخ ) ابن قائد مصری . محدثی است فاضل نیکو و ضعیف . از سهل بن معاذ روایت کند و لیث و ابن لهیعة از او نقل حدیث کرده اند. زبان در 155 هَ . ق .
پشتونواژهنامه آزادیکی از اقوام افغانستان که به زبان پشتو صحبت میکنند. تیره ای از آریایی ها که از آنها در شاهنامه و اوستا با نام های (Ava-jan) و همچنـین اپ - جـن (Apa-jan) و در سـ
پشتولغتنامه دهخداپشتو. [ پ َ / پ ُ ] (اِخ ) یا پختو نام لهجه ای در افغانستان و آن شعبه ای است از زبانهای ایرانی . (دائرةالمعارف اسلامی ج 1 ص 152). پشتو ظاهراً از لفظ پشتون یا پخ
افغانلغتنامه دهخداافغان . [ اَ ] (اِخ ) نام قبیله ایست مشهور. (از برهان ). همان اوغان است و وجه اشتقاق مقنع برای آن نیافته اند. (از دائرة المعارف اسلام از فرهنگ فارسی ). نام طایف
ایرانیلغتنامه دهخداایرانی .(ص نسبی ، اِ) هر چیز که وابسته به ایران باشد. اهل ایران . تابع ایران . (فرهنگ فارسی معین ) : از ایرانیان بد تهم کینه خواه دلیر و ستنبه بهر کینه گاه . فر
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست