زبانگویش اصفهانی تکیه ای: zebun طاری: ozmun طامه ای: ozon طرقی: ozmun کشه ای: ozmun نطنزی: zobon / uzon
زبانلغتنامه دهخدازبان . [ زَب ْ با ] (اِخ ) ابن قائد مصری . محدثی است فاضل نیکو و ضعیف . از سهل بن معاذ روایت کند و لیث و ابن لهیعة از او نقل حدیث کرده اند. زبان در 155 هَ . ق .
زبانلغتنامه دهخدازبان . [ زَب ْ با ] (اِخ ) پدر محمدبن زبان راوی است . (از قاموس ) (تاج العروس ) (منتهی الارب ). رجوع به محمدبن زبان شود.
اسکاندیناولغتنامه دهخدااسکاندیناو. [ اِ ] (اِخ ) نام یکی از اقوام هند و اروپائی که در اروپا سکنی داشته اند و در حکم شعبه ای از ژرمانها یعنی گُتها بوده اند، و آن شامل سوئدیها، نروژیها
تابعیتلغتنامه دهخداتابعیت . [ ب ِ عی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) پیروی و اطاعت کردن . (فرهنگ نظام ). تابع بودن . پیرو بودن . || از رعایای یک ملک ودولت بودن . از تبعه ٔ مملکتی محسوب شد
الکساندر سوملغتنامه دهخداالکساندر سوم . [ اَ ل ِ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) پادشاه اسکاتلند پسر الکساندر دوم . در هشت سالگی بسلطنت رسید و از 1246 تا 1249 م . حکومت کرد. در زمان سلطنت وی نروژی
چکلواژهنامه آزادسنگ های بزرگ صخره ای که مانند تپه هایی کوچک دیده می شود در زبان محلی مازندران و نیز سنگهای صخره ای بزرگ روی کوهها که گیاهی بر آنها نروییده سنگ های بزرگ صخره ای
باجوریلغتنامه دهخداباجوری . (اِخ ) محمود... محمودافندی عمر. نماینده ٔ مصر در مؤتمر علمی منعقد بسال 1889 م . در سوئد و نروژ. یکی از اساتید زبان عربی در مدرسه ٔ خدیویه ٔ سابق بود.